دوباره ميسازمت وطن، اگرچه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم، اگرچه با استخوان خويش
دوباره ميبويم از تو گل، به ميل نسل جوان تو
دوباره ميشويم از تو خون، به سيل اشك روان خويش
دوباره يك روز روشنا، سياهي از خانه ميرود
به شعر خود رنگ ميزنم، ز آبي آسمان خويش
اگرچه صد ساله مرده ام، به گور خود خواهم ايستاد
كه بردرم قلب اهرمن، ز نعره آنچنان خويش
دوباره ميبخشي ام توان، اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره ميسازمت به جان، اگرچه بيش از توان خويش
سيمين بهبهاني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر