پنجشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۲


سردمه. خيلي سرد. مثل هميشه. آره. ولي يه خرده بدتره انگار. مانتوم جيب نداره. اونم مثل هميشه. اين خياطا نمي دونم چرا يه هو زد به سرشونو جيبو از مانتو گرفتن. خيلي كار يخي كردن. اوه. راستي چه قدر سردمه. وقتي سردمه، تو خيابونم و هيشكي همراهم نيست دوست دارم فحش بدم. به همه. تا حالا تو اين حالت ديدي منو؟ قيافم تابلوه بدجور. اگه دهنم باز بشه كلي فحش با صاحباشون ميريزن بيرون، كه خودت ميدوني صورت خوشي نداره. پس ميذارم همون تو بمونن. اگرم يه آشنا ديدم اول همه شونو با جاش قورت ميدم( ديدي گول خوردي. أشنا ها رو نه، فحشا و صاحباشونو). بعدم سريع ميگم سلام خوبي چه طوري چه خبرا خوش ميگذره و يه ديالوگ هميشه تكرار‍و يه بار ديگه تكرار ميكنم. اگرم دانشگاه نباشه يا اين كه باشه ولي طرف دختر باشه و دوس داشته باشه دست بده يه كار تكراريه ديگه رم با دستاي سردم انجام ميدم. اوه. راستي هوا خيلي سرده. دارم ميلرزم. ياد فروغ ميفتم كه سردش بود و انگار هيچ گاه گرم قرار نبود بشه. آسمون آبي مثل همه روزاي سرد نرم و بي چروكه. دوسش دارم و دلم نمياد بهش فحش بدم. آخه خيلي معصوم و نازه. حداقل از خيلياي ديگه بهتره. چون متنوعه. بيشتر از خيلياي ديگه. اما من سردمه و بايد به يكي فحش بدم. آها. آره اين بدك نيست. اگه ش بود چه فحشاي بديعي به ذهنش ميرسيد. تفاله صداخور قناري... كاش منم يه كم استعداد فحش سازي داشتم. بيا امتحان كنيم: كجوله كوتوله... نچ. اين جوري نميشه. من بايد يه جور ديگه خودمو گرم كنم. ووووووووي. چه سرده. كاش يكي اين جا بود كه ميشد بغلش كرد. امروزم اون كاپشن نرم پشمالوئشو پوشيده بود. حالا كه نيست، يه ذره ديگه تحمل.......آها رسيدي به سرپناه گرم. هوووووووو. ديگه سردم نيست اما هوا هنوز سرده. اين يعني اين كه بازم دير يا زود سردم ميشه و به تو فحش ميدم. آخ جون!


هیچ نظری موجود نیست: