دوشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۶


این سکوت و آرامش
این روزهای خلوت شهر کوچک زیبا
این آسمان آبی آبی آبی با تکه ابرهای پنبه ای سفیدرنگ
این صدای روانی آب رودخانه از میانه صحنه زندگی مردم
این گلهای قاصدک کولی
این سنجابهای کوچک بازیگوش
این مردمان مهربان و امیدوار و باحوصله
اینها زمینه زندگی این روزهای منند.
زندگی جان،
به شدت در گذری...
همه اینرسیهایم را در هم کوبیده ای، میدانی؟
خوب یا بد، همه چیزم دگرگون است...

۳ نظر:

ناشناس گفت...

خوشحالم كه اينقدر آرومي!

Unknown گفت...

هر روز وبلاگت و می خوندم که این نوشته ها و ببینم. مطمئن بودم اینطوری می نویسی یه روز. خوشحالم که اون روز اینقدر زور رسید.

Shirin گفت...

vali man hanoozam bavaram nemishe enghadr zood zamineye zendegi haamoon be andazeye nesfe in koreye gholombe az ham fasele gereft!