جمعه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۶



کمی از این

کمی از آن...

کمی از نوها و تازه ها و تجربه ها

کمی از داشته ها و متعلق ها و اصیلها...

چرا نمی شود که این کمی ها را در کنار هم جمع کنیم؟



این دنیا یک چیزیش می شود...



چرا سفر این قدر دور می شود؟

چرا ساده ترینها سخت ترینها می شوند؟

چرا همه چیز یک هو خرکی می شود؟

...



جناب زندگی سلام.

آمدم که بگویم به رسمت تن درنخواهم داد.

همین.

سرت سلامت باد!

...